اشتباه از ما بود
اشتباه از ما بود که خواب سر چشمه را
در خیال پیاله میدیدیــــم.
دستهامان خالی ..
دلهامان پر ..
گفتگوهامان مثلآ یعنی ما .
کاش می دانستیم هیـــچ پروانه ای
پریروز پیلگی خویش را به یاد نمی آورد.
حالا مهم نیست که تشنه به رویای آب می میریم.
از خانه که می آیی ؛
یک دستمال سفید ،
پاکتی سیگار ،
گزین شعرفروغ
و تحملی طولانی بیاور ....
احتمال گریستن ما بسیار است !
"سید علی صالحی" عزیز
+ باران با این شعر بارها تو خودش گریه شد.