خــــودم+حــــواســـم

♥واگـــویهــ هــایـــ نـسبتـاً اضطــراریـــ...♥ گفتمــ ایــ عشقــ منــ از چیز دگر میــ ترسمــ ♥

خــــودم+حــــواســـم

♥واگـــویهــ هــایـــ نـسبتـاً اضطــراریـــ...♥ گفتمــ ایــ عشقــ منــ از چیز دگر میــ ترسمــ ♥

پست148: ×× ஜ۩ஜ بــ ا ر ا نــ ஜ۩ஜ××

باران میخواد حرف بزنهــ منتها تمرکز ندارهــ و سختشهــ :

-هیچوقتــ نتونستمــ اونچهـ کهـ باید بگمــ رو بگمــ و اونچهــ کهــ نباید بگمــ و نگمــ !-
همیشهــ یهــ حرفیــ، یهــ دلهرهــ، یهــ ترسیــ ،یهــ استرسیــ ،یهــ چیزیــ هستـــ 
کهــ منو از بودنــ تویــ
 "حالــ" فراریــ میدهــ از"آیندهـ" همــ!
یهــ چیزیــ اینــ وسطـ هستــ کهــ نمیدونمــ چیهــ؟
یهــ چیزیــ اینــ وسطـ هستــ کهــ همیشهــ نیستـــ...
یعنیــ همیشهــ یهــ چیزیــ کمهــ!!
ولیــ هر چیــ کهــ هستــ زیاد ازمــ انرژیــ میگیرهــ،تحلیلــ میرمــ..باز منو بهــ دنبالــ خودشــ میکشهــ!
یعنیــ نمیذارهــ بهــ اینیــ کهــ هستــ فکر کنمــ!
دلمــ خیالــ راحتــ میخواهد...
منــ آیا تحملشــ رو دارمــ؟

 

باران میخواد از حواسشــ بگهــ :

میدونمــ اینروزها زیاد بدجنســ،خودخواهــ..شدمــ،اونمــ شدیداً نمیدونمــ برایــ چیــ !!
 حتیــ نوعــ ضربهــ زدنــ بهــ دکمهــ هایــ کیبردمــ
فرقــ کردهــ چهــ برسهــ بهــ نوعــ نگاهمــ!!نمیدونمــ چرا!!؟
صدها
 اشتباهــ محضــ داشتمــ و دارمــ و یا شاید خواهمــ داشتــ!نمیدونمــ؟!
نمیتونمــ نقشــ بازیــ کنمــ .بهــ هیچــ وجهــ..
ولیــ امانــ از روزیــ کهــ بخوامــ
 "سرد"بشمــ !
یهــ حســ مثبتــ و دلنشینـــِ 22سالهــ کهــ هیچــ ،
یکــ حســ تقریباً ناشناســ چندوقتهـ رو همــ کنار خواهمــ گذاشتــ !
اینــ منمــ با تمومــ - ها و + هامــ !!
...........


باران
 میخواد از خودش بگهــ :

و اما منــ یکــ عدد "باران"
یکــ دخترکــ احمقــ گونــ ! کهــ
 لعنتــ خدا بر او باد! چیهــ؟
سالها تهــ تغاریــ بودنــ ، لوســ بودنــ  رو همــ بدنبالــ دارهــ...منــ اما نیستمــ!
سالها امید کسیــ بودنــ مسئولیتــ میارهــ.منــ تمومــ تلاشمــ رو میکنمــ !زنانهــ !
سالها یهــ حسِــ اکتسابیــِ نَسَبیــ رو حســ نکردنــ آدمــ ور وادار میکنهــ کهــ برهــ دنبالشــ...منــ اما نخواستمــ!!(گرچهــ بندرتــ مقطعیــ همــ بود)
سالها دختر بودنــ و دخترانهــ گیــ نکردنــ همــ کمبود میارهــ...منــ اینــ"کمبود"رو قبولــ کردمــ و رفیقمــ باهاشــ!

 ..............

 هیچیــ باران همینهــ با تمومــ نیزهـ هایــ چسبانشــ !
-درست مثلهــ جوجهــ تیغیــ.حالا میشهــ نیزهــ بارونیــ -
 زیادنــ.....زیاد....هرچهــ شدتــ نیزهــ بیشتر
 باران همــ آوارتر!!

یهــ نیزهــ همیشهـــ تو " دستــ راستشهــ " تا نتونهــ دستــ کسیــ و بگیرهــ !
یهــ نیزهــ تو
 " سرشهــ "  تا نتونهــ درکــ داشتهــ باشهــ !
یهــ نیزهــ تو
 " پایــ راستشهــ " تا اصلاً ندوئهــ !
یهــ نیزهــ تو
 "چشماشهــ" تا نتونهــ درستــ ببینهــ !
یه نیزهــ تو
 "پشتشهــ" ! همونجاییــ کهــ بارسنگینیــ رو میکشیــ !
یهــ نیزهــ تو
" قفسهــ سینشهــ "هر شبــ تیر میکشهــ !
یهــ سریــ خنجرایــ ریز همــ تو
 تکــ تکــ سلولهایـــ بنیادیشهــ !
جدیداً یهــ نیزهــ رفتـــ درستــ
 وسطـ قلبشــ !! آخــ ...درد داشتــ...شدید!!فقطـ اینــ آخرایــ نبضشــ 
یهــ نیزهــ  نزدیکــ
 "راهــ تنفسیشــ "کمــ دارهــ 
و خلاصــ .

 

باران یکیــ دیگهــ شدهــ !!
"تگرگـــ"
 شدهــ.....بیــ هیجــ ...

"سارا محمدیــ اردهالیــ" راستــ گفتهــ کهــ:
همهــ یــ ما زخمــ هاییــ داریمــ

رویــ بازو یا ساقــ پا
زخمــ هاییــ قدیمیــ
کهــ  داستانــ دارند
کهــ می شود
با آنــ ها
ما را شناساییــ کرد
زخمــ هاییــ بر پیشانیــ
یا

بر قلبــ هایمانــ :(

 


خلاصهــ؛
 دارمــ کنار میامــ
 مجبورمــ کنار بیامــ یا 
باید کنار بیامــ 

باید با "نیزهــ هامــ " کنار بیامــ
 !!
کهــ اینــ خداستــ  وحکمتشــ بودهــ تا منــ"باران"باشمو...
با تمومــ اشتباهاتمــ
با تمومــ کار درستـــ نبودنهامــ
با تمومــ خریّتــ هامــ
با تمومــ ناصبوریــ هامــ
با تمومــ قضاوتهایــ بیــ موردمــ
با تمومــ لجبازیــ هامــ
با تمومــ غبطهــ هامــ
با تمومــ بیــ حوصلهــ گیــ هامــ
با تمومــ حرفهایــ گُندهــ گُندهــ بلد نبودنــ هامــ
با تموم بیــ جنبهــ بودنــ هامــ
 باتمومــ بیــ علا قگیــ هامــ

با تمومــ نامهربانیــ هامــ 
با تمومــ گریهــ شبونهــ هامــ
با تمومــ کمبودهامــ 
با تمومــ تمومــ نشدنیــ هامــ 
با تمومــ.....
باشهــ
چارهــ ایــ نیستـــ !باید پذیرفتـــ !!

 

بقولــ قیصر عزیز"گِلهــ از کار خدا را بهــ کهــ باید گفتــ"


+دلــمــ از خودِ "خدا"گرفتهــ...اما...ان الله مــعـنا!


نظرات 7 + ارسال نظر
آسمان... جمعه 4 اردیبهشت 1394 ساعت 13:28 http://taranoomebahari.persianblog.ir/

مطالب وبتون عالیه موفق باشید.

ممنون
شماهم همینطور

[ بدون نام ] چهارشنبه 2 اردیبهشت 1394 ساعت 16:01

دوستان واقعی تورابهتر می شناسند
درنخستین دقایق دیدارت
تاانانکه سالها درکنارت بوده اند


مرسی از لطفتون حاج عموی مهربون

مهسا سه‌شنبه 1 اردیبهشت 1394 ساعت 23:11 http://manmenhayekhodam.persianblog.ir

سلام به باران عزیز و دوست داشتنی ...
خیلی سخته که آدم دلش از خدا هم بگیره

سلام مهسای عزیزم
خوشحالم میبینم برگشتی
چه میشه کرد......خداس دیگ

شوکران سه‌شنبه 1 اردیبهشت 1394 ساعت 13:13 http://hajamoo.persianblog.ir

دوستی من شبیه باران نیست
که گاه بیاید گاهی نه
دوستی من شبیه هواست
/ساکت/ اماهمیشه دراطراف تو

ممنونممممم حاج عموی عزیز

پرنسس تنها سه‌شنبه 1 اردیبهشت 1394 ساعت 04:27 http://peranses1370.blogfa.com/

آهای رفیق!!!!
روی نبودنت هم می توان حساب کرد.یادت می ارزد ب تمام کسانی ک بودن هایشان بوی بیزاری می دهد


ممنونممم خانم

مرسی بابت حضورت

شوکران دوشنبه 31 فروردین 1394 ساعت 08:30 http://hajamoo.persianblog.ir

بگذارسربه سینه ی من تاکه بشنوی
اهنگ اشتیاق دلی دردمندرا
شاید که پیش ازاین مپسندی به کارعشق
ازاراین رمیده سردرکمند را
بگذارسربه سینه ی من تابگویمت
اندوه چیست؟عشق کدام است ؟غم کجاست؟
بگذارتا بگویمت این مرغ خسته جان
عمری است درهوای توازاشیان جداست
دلتنگم ان چنان که اگرببینمت به کام
خواهم که جاودانه بنالم به دامنت
شاید که جاودانه بمانی کنارمن
ای نازنین که هیچ وفانیست بامنت


لطف کردین
قشنگههههههه

وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست،رنجیدن

وحید53 دوشنبه 31 فروردین 1394 ساعت 07:23 http://razanipoem.persianblog.ir

بهتره هیچ نگفت

!!
بله....ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد