باران میگهــ :
میشهــ باهمــ حرفــ بزنیمــ خدا ؟...لطفاً!
...
+ دلمــ آغاز میخواهد در اینــ شبــ پرسهــ ء آخر
جنونمــ از درونمــ گفتهــ ها دارد
نگاهمــ گوشهــ ایــ از آبیــ ِ دلــ باز میــ خواهد..
تنمــ سرد استــ ،درونــ گودیـــ ِ چشممــ جهانـــ خونــ استـــ
جنونیــ جز جنونــ عشقــ با منــ نیستــ
زبانــ عاجز منــ سورهــ یــ اعجاز میــ خواهد
تو بیرونـــ میکنیـــ غمــ را
قفســ بشکنـــ پَرمــ پرواز میــ خواهد
لبمــ ساقیــ غزلــ پرداز میــ خواهد
دلمــ در اینــ سکوتــ ِ یخــ صدایــ زخمهــ شهناز میــ خواهد
خوبــ استــ و عمریــ خوبــ میماند
مردیـــ کهــ رویــ از عشقــ میگیرد
دنیا اگر بد بود و بد تا کرد
یکــ مرد عاشقــ خوبــ میمیرد
دلمــ دیدار میخواهد در انبوهــِ سیاهیــ ها
جهانمــ با جهانتــ گفتهــ ها دارد
نشانمــ ماندهــ در چنگــ ِ دو راهیــ ها..
جهانــ تاریکــ کنار وسعتــ عالمــ منمــ تنها
حضوریــ از حضور روشنیــ ها نیستـــ
غرورمــ گیجــ و سردرگمــ در اندوهــِ تباهیــ ها..!! (کــلیکــ)"علیــ رضا آذر"
در واقع اغلب,زمانی که عشقی را آغاز میکنیم,تجربه و عقلمان به ما می گویند، که روزی به دلداری که فقط امروز به اندیشه او زنده ایم همان اندازه بی اعتنا می شویم که امروزه به هر زنی جز او هستیم! خوشی ها و روزها مارسل پروست

عجب!! چه جالب!!











هیچ
شماره ای
در قلب
جای نمیگیرد
جز
یک،
یک
وهمیشه یک
"کریستین بوین"
سلام...با عنوان "نگارستان دل " آپ هستم...خوشحال میشم سر بزنید و نظر بدید....با سپاس
سلام
ممنونم عزیز
میام حتماً
بزهنه به بستربی کسی مردن...توازیادم نمی روی
خاموش به رساترین شیون ادمی...توازیادم نمی روی
گریبانی برای دریدن این بغض بی قرار...توازیادم نمی روی
سفری ساده ازتمام دوستت دارم تنهائی...توازیادم نمی روی
سوزن ریزبی امان باران برپیچک وارغوان...توازیادم نمی روی
تو...توبامن چه کرده ای که ازیادم نمی روی
خیلی ممنونم حاج عموی عزیز
سلام شمارو درکوتک نت لینکت کردم
اپم سربزنید خوشحال میشم
منتظرتون هستم
سلام

ممنون
میخواستم که ازتوبگویم نفس نبود






اتش گرفته بودو مراراه پس نبود
بعدازهجوم وحشی ان تندبادزشت
دوروبرم جزتلی ازخاروخس نبود
دیدم که ازجماعت یاران نیمه راه
حتی برای طعنه زدن هیچ کس نبود
دربازبودووسعت پروازدلفریب
امامجال پرزدنم ازقفس نبود
سوزانده بود روح مراهرمی ازعطش
ازجام چشم های تو یک جرعه بس نبود
شاید که اشتباه وعجولانه بوده عشق
شاید که کودکانه ولیکن هوس نبود
می ترسم ازادامه ی راهی که دیگران
رفتنند ودرنهایت ان هیچ کس نبود
ممنون حاج عمو











هر جـا روم ز کوی تــو سر بر زمین زنــم
نفـریـن کنــم ارادهٔ بیجــای خــویـش را
"وحشی بافقی"