خــــودم+حــــواســـم

♥واگـــویهــ هــایـــ نـسبتـاً اضطــراریـــ...♥ گفتمــ ایــ عشقــ منــ از چیز دگر میــ ترسمــ ♥

خــــودم+حــــواســـم

♥واگـــویهــ هــایـــ نـسبتـاً اضطــراریـــ...♥ گفتمــ ایــ عشقــ منــ از چیز دگر میــ ترسمــ ♥

پست 211:×× لبخند خدا ××

باران مینویسهــ :

اینــ یکــ خواهشــ استــ

مرا از خودتــ محرومــ نکنــ

لطفاً 

.

.

.


 و خدا

    لبخند میــ زند

        بر ما ... 



نظرات 1 + ارسال نظر
شوکران پنج‌شنبه 18 تیر 1394 ساعت 08:36

باگیسویم.ادامه بوهای زیرخاک
باچشم هایم. تجربه های غلیظ تاریکی
بابوته هاکه چیده ام ازبیشه های ان سوی دیوار
می ایم می ایم می ایم
واستانه پرازعشق می شود
ومن دراستانه به انها که دوست می دارند
ودختری که هنوز انجا
دراستانه پرعشق ایستاده سلامی دوباره خواهم داد


نگاه کن
که غم درون دیده ام چگونه قطره قطره آب می شود
چگونه سایه سیاه سرکشم اسیر دست آفتاب می شود
نگاه کن
تمام هستی ام خراب می شود
شراره ای مرا به کام می کشد
مرا به اوج می برد
مرا به دام می کشد

نگاه کن
تمام آسمان من پر از شهاب می شود
تو آمدی ز دورها و دورها
ز سرزمین عطرها و نورها
نشانده ای مرا کنون به زورقی
ز عاجها،ز ابرها، بلورها
مرا ببر امید دلنواز من
ببر به شهر شعر ها و شورها
به راه پر ستاره می کشانی ام
فراتر از ستاره می نشانی ام
.
.
.
نگاه کن
که موم شب به راه ما
چگونه قطره قطره آب می شود
صراحی سیاه دیدگان من
به لالای گرم تو
لبالب از شراب خواب می شود
به روی گاهواره های شعر من

نگاه کن
تو می دمی
و آ فتاب می شود..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد