باران مینویسهـــ :
فعلاً باید بهــ خیلیــ چیزها فکر کنمــ .خیلیــ زیاد!!
+ حالا کهــ دیگر دستمــ بهــ آغوشتـــ نمیــ رسد
و بوسیدنتــ موکولــ شدهــ
بهــ تمامیــ روزهایــ نیامدهــ..
حالا کهــ هر چهــ دریا و اقیانوســ را
از نقشهــ جهانــ پاکــ کردیــ
مبادا غرقــ شومــ در رویایتــ
باید اسممــ را
در کتابــ گینســ ثبتــ کنمــ
تا همهــ بدانند
- زنیــ
با سنگینــ ترینــ بار دلتنگیــ
رویــ شانهــ هایشــ -
تو را دوستــ میداشتــ
میبینیــ !
عشقــ همیشهــ
جاودانگیــ میــ آورد.