ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
باران میگهــ :
+ از آستانه ی تحملات که بالاتر باشد دیگر فرقی نمیکند
ضربهی سهمگین پتک باشد یا
تلنگر سرانگشت .
میشکنی .
مسئلهی شدت ضربه نیست که قیاس معالفارق کرده باشی .
مسئلهی ضعف ِ احساس است .
"تنهائی" احساس آدم را نحیف میکند .
آنچنان نحیف که نازداری زنی از مردش تو رابه هقهق میاندازد .
هقهق .
آنقدر عجیب که از فرط عجیب بودن شاید مسخره بهنظر میرسد .
شاید هم آنقدر مسخره که ازفرط مسخرگی عجیب به نظر میرسد .
تنهائی احساس آدم را نحیف میکند ...
عاشق که میشوی...
مواظب خودت باش...
شبهای باقیمانده عمرت
به این سادگیها
صبح نخواهند شد ...!!!
هعیییییییی
ممنونم